03 آذر 1398
گویند خیره به آب نشسته است اشکی نمانده فریاد نمی زند حرفی نمی زند خطبه ای نمی خواند گویند جام بلا یکجا سرکشیده است با دو چشمانش دید هرآنچه نتوان شنید در بازگشت ز گودال کس نشناختش حرفی نمی زند فریاد نمی زند چرا مات نماند به آب چرا بازنماند ز حرف بعد… بیشتر »
نظر دهید »