03 آذر 1398
گویند خیره به آب نشسته است
اشکی نمانده فریاد نمی زند
حرفی نمی زند خطبه ای نمی خواند
گویند جام بلا یکجا سرکشیده است
با دو چشمانش دید هرآنچه نتوان شنید
در بازگشت ز گودال کس نشناختش
حرفی نمی زند فریاد نمی زند
چرا مات نماند به آب چرا بازنماند ز حرف
بعد از حسین او شهید گودال است
حرفی نمیزند حرفی نمی زند …
نظر دهید »